رفیق روز تنهایی

رفیق روز تنهایی


خبر دادن که تو رفتی هم آوازشبٌ بارون

چه تنها خسته و زخمی ، دلو کندی از این زندون

خبر دادن که تو رفتی ، ولی من بی خبر بودم

صدا گم شٌد روی غوغا ، یا شاید هم که کر بودم

به تو گفتم که ما هر دو ، اسیر دردٍ نفرینیم

برای پر زدن هم چه تن خسته چه سنگینیم

رفیق روز تنهایی ،‌ رفیق دوره ی حسرت ، رفیق صافٌ بی کینه ، تو شهر غٌربتٌ نفرت

تو رو از قلب من کندن ، ‌جدا کردن با اشک و درد

دل قلب منو از من ، نذاشتن تا دم آخر ، یه لحظه پیش هم باشیم

دو تا موجٌ ، دو تا همراه ، کنار هم یه دریا شیم

‌دلو بردار که دل خسته ام

از این شیونٌ فریادش ،‌ که این ویرونه هم دیگه ، به کار ما نمی یادش

رفیق روز تنهاییم ،‌ رفیق دوره ی حسرت ،‌ رفیق صافٌ‌بی کینه ، تو شهر غربت ٌ نفرت

تو رو از قلب من کندن ، چه سخته درد دل کندن

جدا کردن با اشکٌ درد ،‌ دل قلب منو از من

لحظات شادي

لحظات شادي خدا را ستايش كن

لحظات سختي خدا را جستجوكن

لحظات آرامش خدا را مناجات كن

لحظات درد آور به خدا اعتمادكن

و در تمام لحظات خداوندرا شكر كن

دنیای این روزای من

- دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده.

- اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده.

- دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده.

- تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده